آرتميس
  آرتميس
 


آرشيو

Tuesday, January 25, 2005


درک کردن آدمهای متفاوت

زندگی گاهی اون روی تو رو بر می‏گردونه که ببينه. همينطوری‏ها! نه که چيزی هم شده باشه. اما خوب .. کم کم دارم آدم‏هايی که سرد و کمی هم مخلوط با نفرت هست رفتارشون رو درک می‏کنم. نه که چيز خاصی شده باشه‏ها!
فقط امروز اولين کلاس تشريح در عمرم رو داشتم و سه-چهار ساعت با دل و رودهء کرمی که خودم شکافته بودمش سر و کله زدم البته سر و کلهء پنس و قيچی رو زدم نه مال خودمو. بعدش رفتم دنبال خونه‏ای که احتمالاً تا آخر اين هفته می‏رم درش ساکن می‏شم. بعد سوء تفاهمی بين من و ايجنسی باعث شد معطل بشم و آخر سر هم بدهکار.

حالا همهء اينها که از بوی کرمه گرفته و دست زدن بهش و بعد هم جر دادنش و اينکه عين ديس غذا سه ساعت جلوی دهنم بود (آخه بايد خيلی با دقت و از نزديک باهاش کار می کردی که جاهای اشتباه رو نبری) تا با ته مزهء بوی کرمه توی حلقم دنبال خونه رفتن و بقيهء ماجراها... نمی دونم چطوری بگم اما همهء اينها داره منو کم کم عوض می‏کنه.

******
کمی هم خوش باشيم

خوشحالم که در کنار درس خوش گذرونی هم می‏کنم چون ديده‏ام اونهايی که بست می‏شينن فقط خر می‏زنن يا فقط کار می‏کنن يه مقدار عقده‏ای می‏شن. واژهء خوبی نيست اما فکر می‏کنم چيز ديگه‏ای نمی‏شه جاش گذاشت.



Artemis    9:36 AM درگاه آرتميس
|
 


Gardoon Persian Templates

[Powered by Blogger]